به بهانه فوتبال دورهمی، خودرو را برای حرکت از خانه آتش کردم تا برای دیدن مسابقه مرحله یک هشتم نهایی داماش برابر نفت آبادان به جمع خونگرم داماشی ها بپیوندم.

 

استرس در فضای حاکم بر جمع، به مانند شب های لیگ برتری داماش موج می زد و با گلی که داماش در دقیقه ٧۵ دریافت کرد، تازه قادر به شنیدن صدای گزارشگر شدیم… و البته هشدارها جهت جلوگیری از خسارت ناشی از خوشحالی پس از گل احتمالی داماش شنیده می شد؛ تا اینکه گل تساوی ثانیه های پایانیِ داماش نور امید را در دل ها روشن کرد. شدت خوشحالی به حدی بود که تاقبل ترها، تا هفته هایی قبل تر از سقوط داماش از لیگ برتر دیده نشده بود!

 

توقعات جمعی از این تیم‌دیگر ثابت نبود و دقیقه به دقیقه متغیر می شد.‌..
در حالی که قبل از شروع بازی، همه به حذف در آبادان اما با انجام یک بازی آبرومندانه رضایت می دادند، ولی در پایان ١٢٠ دقیقه، یکی یکی آتش زدن سیگارها و کام عمیق از قلیان ها که متقابل آن مه آلودی فضای بسته کافه (ناشی از دود)، بیانگر حسرت فراوان داماشی ها از ای کاش ها بود. و البته دوندگی و دفاع منطقی نماینده شایسته فوتبال گیلان در قالب یک بازی جوانمردانه و بدور از ضدفوتبال در آب و هوای نسبتا گرم آبادان صورت گرفت و این یعنی همان شخصیت لیگ برتری داماش که خیلی از تیم های لیگ برتری هم در حسرتش هستند!

 

اما شکست ثانیه های پایانی برابر نفت آبادان لیگ برتری در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی، حداقل سه دستاورد برای داماش و هوادارانش داشت:

١- بخش کثیری از کشور متوجه شدند “داماش همیشه زنده است” که توانسته در آبادان تا لحظات پایانی، یقه تیم متمول لیگ برتری را بگیرد و این ماندگاری را مدیون هواداران و حامیانش است.

٢- برای ١٢٠ دقیقه هم که شده بود، داماشی ها غم حضور در فراموش خانه لیگ دو را فراموش کرده بودند و حال و هوایی لیگ برتری داشتند.

٣- هواداران منتظر و البته وفادار داماش، ندای #مابرمیگردیم اعضای تیم را رساتر از گذشته شنیدند.

 

, در قبال تمام این ها، باید تشکر ویژه ای از تیم مدیریتی باشگاه داماش داشته باشیم که هزینه سنگین این دیدار خارج از خانه را به دوش کشید و نباید این ازخودگذشتگی در سایه عملکرد خوب تیم و امیدواری هواداران به آینده پنهان بماند.