*یه بیوگرافی کامل از خودتون بدید؟

بسم الله الرحمن الرحیم،من اول از شما تشکر میکنم و برای تمام نسل جوان ورزش در تمام زمینه ها آرزوی موفقیت میکنم.
من عبدالله مرغوب شاد کار متولد سال 1342 در شهر رشت.22 سال هست که مربی ورزش هستم و مربی تیم فوتبال دانش آموزان ایران هستم من 22 بار تیم دانش آموزی گیلان رو بردم مسابقات. 18 بارش رو تو فینال و 2 بار سوم چهارمی و 2 بار هم پنجم شیشمی و 3 بار تیم ملی دانش آموزی ایران رو بردم آسیایی و جهانی که یک بار در جهانی فینال و یک بار هم در آسیایی فینال و فقط یک بار سوم چهارمی بازی کردیم. از سال 84 مسئول امور تیم های پایه داماش گیلان هستم.در دوران جوانی و نوجوانی در تیم توحید(وحدت) رشت بازی میکردم و بعدش هم در تیم سردار جنگل بازی میکردم ، در سن 26 سالگی بازی کردن رو کنار گذاشتم و مربی ورزش شدم.

 

*ما از هرکس که میپرسیم اسم مربی های سابقتون را نام ببرید،اسم شما هم جز مربیاش هست،برای ما یه مقدار این موضوع رو توضیح میدید؟

بالاخره 22 سال معلم ورزش بودن این خوبی رو داشت که با بچه هایی که در سطح جوانان و نوجوانان در مدارس بازی میکردند آشنا بشم.عین 22 سالش من مربی منتخب آموزشگاهی گیلان بودم از اون طرف هم حدود 15 سال مربی تیم فجر گیلان بودم دو تا بزرگراه اصلی فوتبال یکی مسابقات آموزشگاهی و دیگری سربازی که باید از اون دو تا فیلتر میگذشتند که ما هم از زحمات مربیانی که آنها را پرورش میدادند استفاده میکردیم و این برای من یه افتخار بود که برای نسل جوان ورزش کار بکنم.
اولین نسل فوتبالی که با آنها کار کردیم آقای غلام محمدوند(انزلی) و بعد جلوتر جمشید پی،سیامک اکبری معاف ، خراسانی، یه ذره جلوتر سید جلال حسینی به همراه سعید سالارزاده دفاع وسط ما بودند من همون زمان به اینها گفته بودم که اگه شما بخواهید خودتون رو حفظ کنید و با همین تلاشی که دارید در آینده یکی از بهترین مدافعان ایران خوهید شد که شدند.چاوشی ، علی نظرمحمدی و نظیف کار ، مهدوی و … به جرات میتونم قسم بخورم که هرجای ایران میرید میتونید چند تا از این بازیکنان رو ببینید.

 

برای دیدن بقیه این مصاحبه جالب به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

 

*آیا وقتی که تیم پارسال غیربومی شد شما نمیتونستید پیشنهاد و نظری بدید که تیم اینقدر غیر بومی نشه؟چون مطمئنا آخر فصل غیر بومی بودن تیم بهمون ضربه زد،نظر شما چیه؟

یه اتفاقاتی توی همه عرصه ها میوفته که از دست آدم ها خارج هست.مثلا مربی هایی مانند فیروز کریمی و امثال آن که فوتبال ایران این اصرار رو میکنه که اونا اساس فوتبال ما هستند یعنی شما اگه یه اشاره ای به اون بکنید اونا این قدرت رو دارند که اعلام بکنند که شما دیوانه هستید و ایشون هم بعد 3 هفته آغاز لیگ اعلام کردند که من حق موندن در تیم بزرگسالان باشگاه رو ندارم حتی در مورد امور تیم های پایه برای من مشکل ایجاد کرد که آقای عابدینی منو در تیم های پایه نگه داشتند.وگرنه من همیشه اعتقادم بر این بود که خیلی از بچه های پارسال که میتونستند برای ما فوتبال بکنند ولی از طرف کادر فنی وقت از تیم کنار موندند.

 

*در مورد علی نظیف کار چی؟بازیکنی که قرار داد بسته بود و یکی از بهترین های ایران هستش..

در این فصل اولین بازیکنی که ما باهاش قرار داد بستیم علی نظیف کار بود. چون مهندس عابدینی هم همیشه میگفتند که من توی فوتبال ایران فقط به علی نظیف کار بدهکارم و علی هم توی سه تا بازی اخیر از جان مایه گذاشتند.

 

*تیم امسال رو چطور میبینید؟

اگه بازی با سایپا را میدید مشاهده میکردید که 7 بازیکن بومی 3 بازیکن خارجی و 1 بازیکن غیر بومی. اما مرز فوتبال طوری هست که بازیکن بومی و غیر بومی فرقی نمیکنه ولی من معتقدم که مسئولیت بازیکن بومی در شرایط سخت خیلی بیشتر از بازیکنان غیر بومی هست و این که به خاطر مردم و به خاطر پاسخ دادن به خواسته های مردم مسئولیت بیشتری از خودشون نشون میدن.این رویکرد در روز های سخت مثل بازی پلی آف با صنعت نفت مثل بازی با شیرین فراز که تیم باید بازی رو ببره اینجاست که شما این روی مسئولیت پذیری رو بیشتر میبینید.

شاید در شهرها و استان های دیگه مسئله غیر بومی مهم نباشه ولی مردم رشت و گیلان براشون این موضوع خیلی مهم هست و یکی از دلیلاشون اینه که وقتی ما این همه بازیکن گیلانی داریم چرا باید از بازیکنای غیر بومی استفاده بکنیم؟
وقتی که صادراتت زیاد میشه باید به فکر واردات هم باشی ولی خدا را شکر هیئت فوتبال جلوی این صادرات رو داره میگیره.ولی ما باید جوری اون بازیکن غیر بومی رو توجیح کنیم که اون هم بیاد مثل بازیکن بومی برای تیم بازی کنه.برای مثال کسی نمیتونه بگه که محمد مختاری یه بازیکن غیر بومی هست،تمام پیشهاهای بزرگشو کنار میذاره و در رشت میمونه.

 

 *به نکته ی خوبی توجه کردید ما قبلا هم مصاحبه که با ایشون داشتیم همیشه خودش رو رشتی میدونست و به این عقیدش افتخار میکرد.اما چند تا از پیشنهادهاشو به ما میگید؟ما که هرچی بهش میگیم بگید به ما میگه ارزش نداره که بهتون بگم.

باور کنید فشاری که امسال به جانب مهندس عابدینی بود پیشنهاد استیل آذین بود و یا ازطرف باشگاه ملوان هم پیشنهاد داشت فشاری که دو سال قبل که تیم افتاده بود لیگ 1 و پیشنهادی که همون موقع از طرف دو تا تیم اصفهانی داشت.باید ازش بپرسیم چرا اینجوری شده.اوج فوتبال محمد مختاری با اوج فوتبال مهدوی، چاوشی و نظیف کار و نظرمحمدی بود که اون بازیکن در کنار بازیکنای بومی اخت پیدا کرد و اون بازیکن دیگه نخواست این فضا رو از دست بده.فکر میکنه که ریسک که از این تیم بره و همین مسائل باعث شده که هر ساله اولین بازیکنی هست که دست همکاری میده و قرار داد می بنده.

 

 *به نظر شما اسطوره فوتبال رشت کیه؟

به نظر من مردم رشت بهترین خاطرات رو با دروازه بان افسانه ای رشت یعنی امید هرندی دارند.

 

 *بهترین لحظه ورزشیتون؟

اگه بگم قهرمانی تیم دانش آموزی در مسابقات جهانی نه.بهترینش صعود پگاه با شکست دو بر صفر مقابل شهرداری بندرعباس که یک شهر و یک استان خوشحال بود.

 

 *بدترین لحظه ورزشیتون؟

بازی پیکان و پگاه مردم با ناراحتی به خونه هاشون رفتند من به شخصه از این موضوع رنج بردم.

 

 *آیا امکان داره که اختلاف های استقلال رشت و سپیدرود تکرار بشه؟

هویت فوتبال توی رشت نشون داده که استقلال رشت ، پگاه و داماش نه به تبعیت از استقلال تهران که آبی باشه بلکه وقتی الآن ما از مردم سوال میکنیم میگن ما رنگ فیروزه ای بپوشیم چون سنبل تیم ما هست و از آبی فیروزه ای بیشتر خوششون میاد تا آبی تند.من مطمئنم که علاقه مندی استقلال تهران به پگاه و داماش هیچ ربطی نداره شاید برای سپیدرود یه مقدار فرق کنه ولی این قضیه برای داماش اصلا صدق نمیکنه.ما هیچ مشکلی با سپیدرود نداریم حتی دو تا بازیکن سپیدرود به نام حق شناس و کاردوست مورد نظر ما بودند اما هیچ وقت باهاشون مذاکره نکردیم حتی مهندس عابدینی فرمودند اگه من میدونستم که این دو بازیکن به خاطر مسائل مالی از این شهر رفتند من حاضر بودم که به سپیدرود کمک کنم و تمام هزینه اش رو تامین کنم تا این دو بازیکن از این شهر و سپیدرود خارج نشن.ما حتی زمینی رو که اجاره کرده بودیم نمیخوام بگم با چه مبلغی وقتی که فهمیدیم که سپیدرود میخواد به اون زمین برگرده با قیمت خیلی کمتر اون زمین رو واگذار کردیم و گفتیم که نمیخواهیم و اومدیم در زمینی مثل دانشگاه با هزینه بیشتر زمین اجاره کردیم.

ما وظیفه خودمون رو در این قبال بلدیم چون سپیدرود هویت فوتبال رشت هست و در قالب همه خاطرات مردم این شهر هست.سپیدرود در همه اصناف و اشخاص جایگاه خاصی داره.از طرف ما کسی نمیتونه اختلاف ایجاد کنه و از طرف مقابل هم گفته ها حاکی از این هست که میخوان رابطه نزدیک داشته باشن.موفقیت سپیدرود موفقیت فوتبال رشت و گیلان هست اما این حرف رو به سرمایه گذار نزنند که شما با این همه سرمایه نتونستید موفق بشید.چیزی که استان ما همیشه ازش رنج برده نبودن سرمایه گذار هست.تمامی بازیکنان سپیدرود رو بیارید من همشون رو میشناسم و همشون برام بازی کردند ولی همیشه اینو اعتقاد دارم که باید اصل سرمایه گذاری رو بهش اعتقاد گذاشت.برای مثال شکست برق شیراز در رشت توسط سپیدرود که بودجش هم خیلی محدود هست کار بزرگی بود و ما هم که در تیم مقابل هستیم از این امر خیلی خوشحال شدیم و اونها هم باید ظرفیتشون بالا باشه که ما بجای اینکه در مقابل و دشمن هم باشیم باید دوست و در کنار هم باشیم.
ما باید در شرایطی قرار بگیریم که حضور تماشاگرای ما در بازیهای سپیدرود کمک بکنه و بالعکس.ما تا الان هیچ وقت به لیدر و تماشاگرامون این اجازه رو ندادیم که در روزهای بد سپیدرود اعلام کنند پگاه یا داماش.انتظار مقابل هم وجود داره ولی این شیطنت های کوچیک امکان داره این روابط خوب رو خدشه دار کنه.حتی آقای مهندس عابدینی وقتی که بهش گفتند سهیل حق شناس داره میره گفت من حاضر نیستم بازیکن تیم حریف رو به خاطر پول به داماش بیارم و سپیدرود رو خالی بذارم.

 

*چرا گیلان به جز نائب قهرمانی جام حذفی دیگه افتخاری به خودش ندیده؟حتی ملوان هم که در دهه شصت تمام تیم ها ازش میترسیدند در سالهای اخیر همیشه فانوس بدست بود و فوتبال رشت هم که یک سال خوب و سال دیگه بد بود.دلیلش چیه؟

وقتی ما دنبال این باشیم که از بازیکنایی استفاده کنیم که خودمون تولیدشون کردیم هیچ وقت نمیتونیم دنبال سیاستی باشیم که سپاهان دنبال میکنه. سپاهان در اون سالی که قهرمان شده بود ببینید چند تا بازیکن اصفهانی داشت.برید توی فوتبال دنیا نگاه کنید ببینید رئال یا بارسا چند تا بازیکن بومی دارند ولی برید تیم مالاگا که 14 جدول هست نگاه کنید و میبینید که تمام بازیکنای مالاگا بومی هستند.اگه ما دنبال این هستیم که به سرعت قهرمان بشیم و به آسیا برویم باید از راه ها خارج شیم و به بیراهه برویم اون چیزی که اصلا به فوتبال شهر و استان ما نمیاد.ما در خیلی از مراحل مشکل داریم از مسائل سخت افزاری ورزش گرفته تا هتل های استان.ما حتی توی رشت هتل مجهزی نداریم که از تیم های خارجی دعوت کنیم. فوتبال ما باید همه مواردش کامل باشه تا بتونیم قهرمان بشیم اگه شما فوتبال زاپن را نگاه کنید در اونجا فقط فدراسیونش پیشرفت نکرده بلکه صنعتش پیشرفت کرده.

 

 *بازیکن آینده دار فوتبال رشت در کی میبینید؟

آبشک،هادی سهرابی،میکائیلی و الماسخاله.

 

 

 

*نظرتون در مورد مرحوم سیروس خان قایقران؟(روحش شاد)

عبدالله مرغوب با شنیدن قایقران به فکر فرو رفت و با چشمانی پر از اشک و بغز توی گلوش که کاملا مشخص بود در جواب گفت:
اسطوره فوتبال ایران ، نابغه مسائل معرفتی ، با وجود ، و کسی که به خاطر خوشحالی دل مردم استانش از خیلی چیزها گذشت.قایقران دگر تکرار نمیشود.

 

 *یه خاطره از قایقران برای ما تعریف میکنید؟

یه روز از رشت به سمت کمپ تیم ملی همسفر بودیم، همیشه دنبال این بود که حتی اگه در زمین فوتبال در مقابل تیم های گیلانی بازی میکنه تیم های گیلانی طوری بازی کنند که از هویت و موجودین فوتبال گیلان دفاع کنند.از اون لحظه ای که ما حرکت کردیم قایقران همش میگفت که باید این تعامل ایجاد بشه چون ما داریم از این اختلاف ها ضرر میکنیم و از این اختلاف ها دارن حریفانمون سود میبرند قایقران همیشه به این معتقد بود که دلیل موفقیت ملوان تیم سپیدرود بود و همچنین بالعکس و اگه استقلال رشت این همه سرمایه گذاری میکنه و افتخاری و داداش زاده و طباطبایی رو برمیگردونه دلیلش حضور ملوان و سپیدرود هست و میگفت باید این رقابت وجود داشته باشه ولی منهای اون روی فحاشی و ناجوان مردیش..من اعتقاد دارم قایقران خیلی چیزها را میتونست برای استان ما درست کنه ولی …

 

*خیلی ها معتقدند مردم و به خصوص مسئولین ما یه مقدار مرده پرستند و وقتی یه نفر میمیره تازه قدرشو میگیرند.نظر شما چیه؟

بعضی اوقات همه مرگ ها بد نیست بعضی از آدم ها دارای آبرو و افتخاری هستند که خداوند این تشخیص رو میده که اینا رو ببره بهتره و شاید بمونه همه اون چیزایی که بدست آورده رو از دست میده.

 

*ما از پدران شنیدیم که در گذشته مرحوم قایقران تنها بازیکنی بود که محبوب هم رشتیا و هم انزلیچیا بود.آیا این درسته؟

بله،شما این فکر رو نکنید که این فقط در بازیهای رشت و انزلی بود،بلکه سیروس قایقران تنها بازیکن ایران بود که در هر جا که با تیم منتخب گیلان میرفت بازی میکرد هیچ وقت مورد توهین قرار نمیگرفت و اگر هم جایی از ایران توهین میشد به خاطر کیفیت بالای بازیش بود به خاطره ممانعت از موفقیت تیم حریف بود هیچ وقت به خاطر عدم مسائل اخلاقی و جوانمردی مورد توهین قرار نگرفت.و اعتقاد دارم خیلی از بازیکنا از راه های غیر اصلی وارد فوتبال شدند ولی سیروس قایقرن از کانال اصلی وارد فوتبال شد وقتی هم وارد شد همه مسائل رو پیروی کرد و من از زبان آقای صفی زاده شنیدم که همیشه قرار داد ایشون باز بود و مبلغ قرار داد مشخص نبود و قایقران هیچ گاه چیزی رو برای خودش نخواسته که برای دیگران نخواد و سیروس در لیگ قدس به عنوان یه انزلیچی محور محبوبیت همه جناح های استان بودند.برای مثال اون موقع اصفهان و خوزستان با اون همه عزمت در مقابل منتخب گیلان شکست میخوردند.

 

 

*یه سوال حاشیه ای،یادمه یه بار مهندس عابدینی در یک نظر جنجالی معتقد بودند که در گیلان مربی وجود نداره که باهاش مشورت کنیم.

من اینجوری برداشت نکردم.الان داریم با هم صحبت هم میکنیم صدای اذان هم میاد خیلی آدم ها با خیلی چهره ها دارن کار میکنند ولی شاید ظاهر و باطنشون یکی نباشه.در این شهر آدم ها برای کار کردن با هم دیگه لذت نمیبرن آدم ها برای بزرگتر شدن هم دیگه کمک نمیکنند آدم های این شهر نمیخوان برسن بالا بلکه میخوان شما رو بیارن پایین.ما بهترین دوران فوتبالمون با مجید جهانپور بود ولی بقیه نخواستند برسن به جهانپور بلکه میخواستن مجید جهانپور رو بیارن پایین.وقتی رفتند کنار مجید جهانپور کار بکنند نخواستن 3 سال در کنارش کار بکنند بلکه میخواستن جای مجید جهانپور رو بگیرند.نخواستن برن از تجربه جهانپور استفاده کنند بلکه میخواستن سریعا بسم الله سرمربیگری رو بگن.این موضوع در شهر ما وجود داره.ما بازیکنای بزرگی در سطح این شهر داشتیم و برای بازیکن شدن از نوجوانان و جوانان و امید پله های ترقی رو طی کردند و باید برای مربی شدن هم این فاکتور رو در نظر بگیرن.اونها به کارهای ناکردشون افتخار میکنند.اگه به من بگن میخوان صد تا بازیکن خوب این شهر رو انتخاب کنند من این انتظار رو ندارم و این انتظار بی جا هستش ولی اگه مربیا رو بخوان انتخاب کنند من این انتظار رو دارم.چون من 5 دوره قهرمان لیگ استانم من تنها مربی این استان هستم که این تیم قهرمان جهان شده.31 استان از این که من در تیم ملی هستم تقدیر میکنند .استان من چرا مانع من هستن؟

در مورد نظر آقای عابدینی هم باید بگم که چرا نداریم؟ولی مشاوره اون مربیا خوب نیستند.ما حتی میتونیم تیم رو به اونها بدیم.سال قبل وقتی از لیگ برتر سقوط کردیم بهترین فرصت بود که آقای هرندی سرمربی تیم ما بشن ولی خودشون قبول نکردند و الان نامه اش هم موجود است.امروز تلاشی که برای اینکه مرغوب در تیم نمونه بیشنر از این است که داماش به لیگ برتر بره.الان 650 نفر در داماش کار میکنند به غیر از فوتبالیست ها من میگم اونا دلشون برای اون 650 نفر بسوزه که دارن توسط این باشگاه زندگیشون رو میچرخونند.

چرا وقتی این قدر فریاد کردیم که تیم فجر تعطیل نشه چون نیروهای سربازتون از بین میرن کسی گوش نکرد؟مگه سپاه نیروی انسانی رو نداد؟مگه سپاه دنبال چی بود؟سرداری که در بدترین شرایط از کشورش دفاع کرد آیا با اومدن تیم فجر به لیگ 1 دنبال افتخار بود یا درجشو بالا ببره؟ایا سپاه بازیکنانی مثل ساسان صادقی و پویا نزهتی رو برای بدست آوردن افتخار میخواست؟یا میخواست خلاء بین تیم امید و بزرگسالان رو حل کنه.حالا دیدید که بعضی از آدم ها چه بلایی سر این تیم آوردند حالا همه جا اون آدما خودشون رو بامعرفت و با مرام یاد میکنند و من که 6 سال هست تمام قرار داد بازیکنای تیم های پایه رو تنظیم میکنم و حتی یک چایی تلخ هم با بازیکنا نخوردم، شدم خائن!
آقای جوجرج یه مدت در این شهر مربی گری میکرد و فقط پول سرویس ایشون ماهی 2 میلیون بود چه خدماتی به این شهر انجام دادند؟مگه من نبودم که رفتم گلبرگ رو آوردم مگه من نبودم که رفتم گوهری رو زمین کشاورزی آوردم مگه من نبودم که رفتم حسین ابراهیمی رو از بادام باغ های آستانه آوردم که پدرشون هم با مشکلات فراوان قبول کرد.آیا مگه ما الان 5 تا شهر رو الان پوشش نمیدیدم؟مثل آستانه،ماسال، صومعه سرا و … که اونجا پایگاه زدیم.چی کار باید بکنم که آقایون بگن که من دارن به این استان خدمت میکنم؟!

به نظر من آقای هرندی اون شخصیت مربیگری رو داره و اسطوره ی دروازه بانی تاریخ گیلان هستند و در تمام تیم های ملی بازی کردند و این تجربه میتونه در عرصه مربیگری بهشون کمک کنه.ولی ایشون به عنوان سرمربی محض فعالیت نداشته ولی بازم داماش میخواست پارسال بهشون سرمربیگری تیم رو بدن به نظر من باید امثال هرندی بیان وارد عرصه مربیگری بشن و از تجارب جهانپورها استفاده بکنند.پارسال باشگاه داماش به آقای هرندی پیشنهاد داد که شما بیایین تیم رو بگیرین و وارد مسابقات بشین و کادر مربیگریتون رو انتخاب کنید ولی این حق رو به من بده که چون شما این تجربه رو نداری من یه جای خالی داشه باشم که اگه شما بعد از چند هفته نتونستی نتیجه بگیری من یه مدیر فنی برای کمک بهت بیارم که آقای هرندی قبول نکردند.مگه این پیشنهاد چه بدی داشت؟من ایمان دارم که اگه آقای هرندی دو هفته بیاد کار کنه حتما موفق میشه.

من یه سوال دارم ذوالفقارنسب برای فوتبال گیلان چه کرد که هرندی نمیتونست انجام بده؟!
وقتی آقای دست نشان وارد این شهر شد من گفتم حتما باید کمک اولتون آقای حقدوست باشه چون اسطوره فوتبال این شهر بوده الان هم که یه ذره شرایط فوتبال این شهر داره خوب میشه به خاطر آقای حقدوست بوده.
الان حسین ابراهیمی بازیکن این تیم بوده و الان در ملوان هست الان که از این تیم خارج شده منافع خودشو شناخته و باید یک سال با اون صحبت کنیم تا دوباره اون حسین ابراهیمی سابق بشه برای مثال گلبرگ الان در لیست تیم ما هست و فردا اگه گلبرگ 4 تا بازی انجام بده میشه گلبرگ و بعد برای سربازی میره مقاومت یا ملوان ولی بعدش یادش میره که این برای اینجا بوده.وقتی که مثل حبوبات بود ما بهمش زدیم و تبدیل به آش کردیم و اون موقع که باید ازش استفاده بکنیم باید بره سربازی. بخش خصوصی هم دلسرد میشه.یا میای گوهری را پرورش میدی و میخوای ازش استفاده کنی میگن این گل برای باغ خونت نیست و باید در سبزه میدان کاشته بشه.حق هم داره بخش خصوصی میگه خوب میرم از جاهای دیگه این گل رو میگیرم و اینقدر حرص هم نمیخورم.

فوتبال ما خیلی مشکل داره.آیا کسی هست که به بازیکنا بگه که فلان کار رو نکن.چرا الان نمیشه مجتبی محرمی رو آورد توی تلوزیون؟چرا نباید شاهین بیانی پیداش باشه؟کسی که توی استادیوم عربستان داشت توپ میزد 40 میلیون آدم دست به قرآن براش دعا میکردند؟کجا هستن اینا؟چرا نیومدید به مهدوی بگید مواظب زندگیت باش؟نیومدید به حاجتی بگید باید الفبای زندگیت رو رعایت بکنی؟نیومدید به آبشک بگید که اگه موهات بره به هوا و کاکولات اونجوری بشه و لباسات فلان بشه راهت به بیراهه کشیده میشه!

کجای این ورزش باید فیروز کریمی اسطورش باشه؟کجای قایقران مثل فیروزکریمی بوده؟چه جوری شما سیروس قایقران رو به عنوان یه اسطوره و یه معرفت معرفی میکنید به فیروزکریمی و بعد ازش میخواهید که در موردس سیروس خان صحبت کنه؟چه خدمتی این فیروز کریمی در طول اون یک سال کرده به فوتبال رشت؟اگه 2 سال دیگه فیروز کریمی توی فوتبال این شهر بود تمام متاهل های ما مجرد میشدند!تمام مجردهای ما به فساد کشیده میشدند!این تنها چیزی هست که از فیروز به جا مونده.اون وقت که ما بابت این مسئله پیگیرم و دوست ندارم این قضیه توی شهرم باشه باید از بین برم تا فیروز کریمی باشه؟این قانون الهی هست؟فیروز کریمی میتونه هر آدمی رو سیاه کنه ولی من در هر برنامه ای حاضرم بشینم و باهاش بحث کنم یا در هر مجمعی که فیروزکریمی دوست داره.یا با هرکسی که میگه من به جای لباس خدمت لباس خیانت پوشیدم.من از نماینده های مجلس میخوام اگه میخوان روزی در مورد ورزش صحبت بکنند منو ببرند.میدونید چرا؟چون هیچ کس نمیتونه اعلام بکنه که من یکی از چک های شاگردامو گرفتم.من 20 سال توی تیم فجر بودم و اکثر شاگردام کار کشاورزی داشتن ولی هیچ کدوم از بازیکنام نمیتونند اعلام بکنند که 10 کیلو برنج برام آوردن!

 

*آقای مرغوب بهتره که یه مقدار بحث رو عوض کنیم.در حال حاضر یه اتحاد نسبی بین هواداران رشتی و انزلیچی بوجود اومده تا حدی که طرفداران رشتی در بازی ملوان و صنعت نفت هواداران رشتی به انزلی رفتند و از ملوان حمایت کردند و به گفته هواداران ملوان قرار هست که به زودی تعدادی به نمایندگی از هواداران ملوان برای حمایت از داماش به رشت بیان،نظرتون در مورد این کار چیه؟

زمانی که آب دریا اومد بالا و اگه انزلیچیا اون گونی ها و سنگ ها رو نمیذاشتند امکان داشت اون آب به رشت هم میرسید پس چطور اون موقع انزلیچیا خوب بودند و الان خوب نیستند؟چه جوری وقتی بچه های جهاد از رشت رفتند انزلی و کمک بکنند بهشون برای جلوگیری از بالا اومدن آب،رشتیا خوب بودند ولی الآن بد شدند؟چه جوری وقتی برف سنگین چند سال پیش میاد و مسیر انزلی به مرکز استان رو قطع میکنه، مگه این بچه های رشت نبودند که با هلکوبتر رفتند کمک رسانی کردند مگه این بچه های رشت نبودند که رفتند کوچه ها و خیاباناشون رو باز کنند؟چرا یه توپ 500 گرمی ما رو به جون هم بندازه؟این کار کیه؟

چه جوری در بیمارستان های انزلی مردمی خوابیدند که رشتی هستند و مردم انزلی دارن مداواش میکنند؟و بالعکس. یا چه جوری یه شخص انزلیچی با خون یه رشتی به زندگی دوباره امیدوار میشه؟و بالعکس.یا چه جوری یه انزلیچی داره توی دریا غرق میشه یه رشتی میره نجاتش میده و یا یه رشتی داره غرق میشه یه انزلیچی میره نجاتش میده،آیا همدیگه رو میکشند؟
چرا باید به خاطر یه بازی واقعیت های ما باید زیر سوال بره؟چرا ما باید اصل مهمون نوازی و بافرهنگی گیلان رو جوری نمایش بدیم که اصلا با عقل انسان نمیخونه؟اگه دو تا کشتی از کشور بیگانه بیاد اگه یه تیر از طرف نیروی دریایی انزلی زده بشه مطمئنا 10 تا گلوله از طرف نیروی دریایی رشت خالی میشه چون ناموس ما ناموس همدیگه هست پس چرا به ناموس هم فحاشی میکنیم؟خیلی از مردم های این دو شهر برای اینکه ناموسشون زیر سوال نره الآن توی قبرستان انزلی و رشت خوابیدند.پس چه طور ناموس همدیگه رو مورد فحاشی قرار میدیم؟از اینکه فحاشی میکنیم میخواهیم به چه برسیم؟ما مهمترین دلیل عقب افتادگی استانمون در همین مورد است.به جرات قسم میخورم که بالای 100 بازیکن انزلیچی برای من بازی کردند و اگه شرایط 55 به 45 به نفع بازیکن رشتی بود من بازیکن انزلیچی رو انتخاب میکردم چون بازیکن رشتی باید یاد بگیره که بازیکن انزلیچی توی فوتبال بهتره و همچینین بازیکن انزلیچی هم باید یاد بگیره که این امر یه طرفه نباشه.برای من موفقیت محمد پورغلامی ،محمد حبیبی و امثال آن یه افتخاره و همچینی موفقیت بازیکنای انزلیچی.موفقیت ما هم نباید برای آن ها بی معنی باشه.اگر هم اختلافی وجود داره نباید مسئولین ما این رو بازگو کنند.چه کاری اداره تربیت بدنی انجام داده تا این اختلاف ها از بین برداشته بشه؟

 

 

*آقای مرغوب من فقط یه چیزی رو در بین صحبتاتون اضافی کنم که ما وقتی میخواستیم بریم انزلی مسئولین ملوان سنگ اندازی کردند و حتی آقای سراوانی که داشت تمام سعیشون رو میکردند تا ما بریم انزلی به یکباره زیر حرفشون زدند.ولی ما بازم با هزینه شخصی به انزلی رفتیم.که ما فقط با هماهنگی با تعدادی از هوادارای ملوان به سمت انزلی حرکت کردیم.

این اوج بدبختی، ویرانگی و نابودی فوتبال یه استان هست که فقط سی کیلومتر از هم فاصله داریم و تمام مراودات و معادلات اقتصادیمون به هم وصله ولی…

وقتی شما پاتون رو از استان خارج میذارید همه میگن خوش به حالتون شما دریا دارید شما قشنگترین استان ایران رو دارید و … و زمانی حقیرترین و بدبخت ترین آدم روی زمین میشیم که میخواهیم با هم فوتبال کنیم.اومدن آدم هایی که بخوان این جو رو درست کنند مثلا ممی احمدزاده خیلی زحمت کشیدن و حتی نیمکتش رو هم به احترام تیم ما ترک کرد و شاید یکی از مربی هایی که رویکرد فوتبال رشت بهش بیشتره ممی احمدزاده است.هیچ وقت من دوست ندارم وقتی که ملوان با پرسپولیس بازی میکنه پرسپولیس پیروز بشه درسته سهم این برد مال انزلی هست ولی من که داخل این استان زندگی میکنم سهمم کم نیست از این برد.وقتی میرم در خارج از گیلان بهم میگن تو یه گیلانی هستی و تیمتون تونست پرسپولیس رو شکست بده برای من یه نمره است و حالا در اوج غرور و خوشحالی از من میپرسند چرا شما توی بازیهاتون بهم فحش ناموسی میدید؟اون لباس دامادی رو از کفن هم کثیف تر میکنند برات.چرا باید این اتفاق میوفته؟وقتی پزمان نوری فقط برای من بازی میکنه نباید خوب باشه بلکه وقتی با تیم حریف هم در مقابلم تیمم بازی میکنه نباید فحش بخوره.چرا باید مازیار زارع فقط به خاطر اینکه خوب بازی کرده باید فحش بخوره؟

به نظر من باید شصد در صد این عقب نشینی از شهر ما باشه چون ما مرکز استان هستیم و انزلیچیا هم باید آغوششون رو باز کنند.
بذارید یه مثال براتون بزنم،وقتی صنعت نفت میاد میگه من برزیل ایرانم و گیلان و امثال آن در مقابل من نباید در مورد فوتبال حرف بزنند ما باید در این وقع از ملوان حمایت کنیم این مثل این میمونه که ما میخواهیم از ورود برنج خارجی جلوگیری کنیم و ما نباید بین برنج رشت و آستانه دعوا بندازیم چون دشمنانی هستند که از این اختلاف استفاده میکنند تا برنج خارجی رو وارد کنند.به نظر من اگه تیمی بعد از بازی با من با ملوان بازی داره ما باید نفسشو بگیریم تا در بازی بعد دو تا از بازیکناشو نداشته باشه.

 

*بازی با پرسپولیس در مرحله بعدی جام حذفی رو چه گونه میبینید؟

ما وقتی سایپا رو با تمام مهره هاش شکست دادیم از رکوردمون بالاتر زدیم و این خودش برات یه خطر هستش.ما تمام سعیمون رو میکنیم تا پرسپولیس رو چه توی تهران و چه رشت ببریم و همچنین بازی خوبی انجام بدیم ولی اگر هم باختیم چیزی رو از دست ندادیم.موفقیت در برابر پرسپولیس رضایت رویاهای ما هست اون چیزی که آروزی ما رو جامه عمل میپوشانه شکست تیم تربیت یزد هست.پیروزی در قابل پرسپولیس و سایپا رضایت رویاهای ما هستش ولی خواسته قلبیمون نیست.

 

*از اونجایی که زبان ما گیلانیا زبان مقدس گیلکی هست از شما میخواهیم آخرین حرفتون با هواداران سرزمین باران را به زبان گیلکی بگید؟

گیلان مهد معرفت و مرام در تومام زمینه هان ایسه ایته سربازه گیلانی هیچ وقت قوبول نوکود به عنوان ایتا کارگر ایته فرمانده سنگر میان کار بوکونه و همیشه خط مقدم میان جنگ بوکود و هیچ وقت خورا پشت سنگر فرمانده قائم نوکود.باور بدارید و ایمان بدارید راه هان منطقی همیشه پایدار ایسه و شاید دیر به ثمر فارسه ولی همیشه پایدار ایسه.من برای تومام مردم گیلان زمین به تومام لهجه هان و گویشان آرزوی موفقیت سلامتی و از همه مهمتر یکدلی و صداقت آرزو کونم از خدا خایم آ نوع خون را امی رگانا دورون ویشتر بوکونه.