وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان: در ابتدای فصل امیدهای داماش نتایج چندان خوبی را نگرفتند اما علی رغم تمامی مشکلاتی که تیم های پایه داماش با آن رو به رو بودند این تیم توانست در ادامه فصل به نتایج درخوری دست پیدا کند.

سعید متقی طلب مربی امیدهای داماش گیلان در فصل گذشته در گوشه هایی از مصاحبه تفصیلی اش با وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان اظهارات متاثر کننده ای را در خصوص شرایط تیم امید داماش و همچنین پایه های داماش و پگاه مطرح می کند…

 

varesh-sport.com: در ابتدا بیوگرافی و معرفی از خودتان داشته باشید.

سعید متقی طلب هستم، متولد 1339 در محله دانشسرا پل عراق رشت. فوتبالم را از اواسط دهه 50 و تیم آب و برق با سرمربیگری سعید دهسرا آغاز کردم؛ در آن زمان با آنکه در رده نوجوانان بودم در برخی از بازی های بزرگسالان این تیم هم بازی می کردم. در یکی از بازی ها آقای صومی من را دیدند و به تیم سپیدرود دعوت کردند و سال بعدش هم عضو تیم جوانان منتخب استان با سرمربیگری آقای عسگرزاده شدم و در مسابقات جام ولیعهد آن دوره شرکت کردیم که با پیروزی بر تیم سمنان، سوم کشور شدیم…یادم است آن سال ها به تیم ملی نوجوانان هم دعوت شده بودم اما به خاطر مخالفت خانواده ام به خاطر تکمیل تحصیلاتم در رده دیپلم نتوانستم به این تیم بروم.

 

به ادامه مطلب مراجعه فرمائید

 

بعد از انقلاب که سپیدرود چند سال خوب را با بازیکنانی در سطح بالا داشت، ما در مسابقاتی که برخی استان ها باشگاه شان را می فرستادند و برخی دیگر منتخب استان، پس از پیروزی بر ملوان در مسابقات نهایی چهارم شدیم. دهه 60 و همچنین 70 را تا سال 74 در سپیدرود بازی کردم اگر چه در این بین پیشنهاداتی از باشگاه های خارج استان وجود داشت اما با توجه به مسائلی که آن زمان داشت در این تیم باقی ماندم تا اینکه در اواخر فوتبالم تیم صنعت گیلانی تشکیل شد و به این تیم رفتم و سال 78 نیز مربی این تیم شدم که البته در نهایت صنعت به خاطر مسائل مالی منحل شد.

 

شروع مربیگری ام هم از همین عضدی به همراه آقایان جهانگیری و خوش چهره بود که یادم است آن سال در رده نونهالان (زیر 14 سال) توانستیم قهرمان کشور شویم. بعد از آن مدتی با بزرگسالان باشگاه دخانیات فعالیت مربیگری داشتم و پس از اینکه آقای تطهیری سپیدرود را در اختیار گرفت، از بنده دعوت شد که به عنوان مدیر تیم های پایه حضور پیدا کنم و یک سال بعدش هم به عنوان مربی در تیم بزرگسالان و لیگ منطقه ای حضور داشتم. یک سال پس از آمدن آقای نجفی هم شروع کار آقای فرهاد حسین پور شد و ما هم دیگر از این تیم جدا شدیم و بنده هم بعد از آن در تیم های پایه پگاه مشغول به کار شدم. با تیم نوجوانان پگاه در دوره آقای شاد سوم کشور شدیم. پس از اینکه پگاه به داماش تغییر یافت من در جوانان داماش فعالیت کردم تا سال 88 که دوستان گفتند ما دیگر به حضور جنابعالی نیازی نداریم…

 

varesh-sport.com: چه اتفاقی افتاد که به قول شما دوستان گفتند که به شما نیازی نیست؟ برای تیم اتفاقی افتاد؟

خیر، اگر اشتباه نکنم آن سال سوم کشور شدیم. آن موقع آقای هوشنگی سرپرست تیم بزرگسالان بودند و به من و آقای احمدی صفت گفتند که با فیروز کریمی صحبت کرده ام و می خواهیم که شما برای دانش افزایی در کنار تیم باشید. من آدمی هستم که تشنه یادگیری ام و این اعتقاد را دارم که از هر کس می توان چیزهایی را یادگرفت و آقای فیروز کریمی هم به هر حال مربی بزرگی بودند (هرچند برخی ها قبولش نداشتند اما من 4 ماه در کنار ایشان و تمریناتش بودم) و به همین دلیل از این مسئله استقبال کردم. به هر حال مسابقات تمام شد و آقای فیروز کریمی هم رفتند که یک روز از باشگاه با من تماس گرفتند که شما برای تسویه حساب بیایید، دلیلش را که جویا شدم یک سری صحبت ها مطرح شد و گفتند شما که در تیم بزرگسالان بوده اید و دیگر در تیم های پایه که نمی شود فعالیت کنید. آن زمان آقای مرغوب مدیر تیم های پایه بودند و خلاصه بعد از یک هفته کار من با داماش تمام شد.

 

varesh-sport.com: در این زمینه برخی ها گفتند شما و آقای احمدی صفت رقابتی داشتید که به فیروز کریمی نزدیک شوید و همین مسائل باعث جدائی تان شد!!

چنین مسئله ای صحت ندارد! ما اصلا جای شخصی را تنگ نمی کردیم و فقط در کنار تیم بودیم؛ نه بنده و نه آقای احمدی صفت امتیاز خاصی را در تیم یا نسبت به همدیگر نداشته ایم.

 

varesh-sport.com: و بعد چه شد؟

سال 89 به شهرداری فومن رفتم. با این تیم قهرمان استان شدیم و توانستیم سهمیه لیگ دسته سوم کشور را بگیریم. در لیگ مناطق که به شش گروه تقسیم شده بود ما در گروه ده تیمی که مس سونگون و نفتون تهران حضور داشتند علی رغم اینکه در پنج بازی ابتدایی فقط دو امتیاز گرفتیم، در پایان نیم فصل اول بالاتر از تمام تیم ها و با 20 امتیاز اول شویم. در آن برهه من خواستار حمایت مسئولین به لحاظ مالی شدم اما متاسفانه این حمایت صورت نمی گرفت و من هم تیم را تحویل دادم. آن سال ما در پایان تنها با یک امتیاز اختلاف دوم شدیم و نتوانستیم به مسابقات لیگ دسته دوم راه پیدا کنیم؛ یادم است یک بازی با نفتون داشتیم که در صورت پیروزی می توانستیم به مرحله بعد صعود کنیم اما حتی یک نفر از مسئولین شهری در آن بازی حضور نداشتند! شاید یکی از دلایلش این بوده باشد که اگر تیم بالا می آمد مجبور بودند 4-5 ماه حقوق عقب مانده بازیکنان را پرداخت کنند و هزینه های بیشتری را متحمل شوند واین احساس را داشتم که می خواهند درجا بزنند. در اواخر بازی ها هم زمزمه این شد که دیگر نمی توانند تیم داری کنند و سال بعد آقای خمیرانی آمدند که تیم در نهایت به لیگ استان سقوط کرد.

 

سال 92 هم 7 بازی مربی چوکا بودم که به هر حال شرایطی پیش آمد و از این تیم جدا شدم تا اینکه آقای نظرمحمدی سال گذشته برای امید داماش از بنده دعوت کردند.

 

varesh-sport.com: شما هم در دوره پگاه و هم داماش در تیم های پایه سرمربیگری کرده اید و فعالیت داشته اید. فکر می کنم خودتان هم به این مسئله معتقد باشید که تیم های پایه پگاه عملکرد بسیار بهتری را نسبت به تیم های پایه داماش داشته است و افراد بیشتری هم از آن تیم به تیم های ملی پایه دعوت می شدند. دلایل این امر را چه میدانید؟

در دوره پگاه به لحاظ مالی به مربیان این تیم اجحاف زیادی شد و یادم است با تیم های جنوبی که بازی می کردیم متوجه این شدیم که بعضا قرارداد بازیکنان آن تیم ها با مربیان پگاه هم سطح بود! اگرچه آن زمان اینچنین مسائلی وجود داشت اما باز هم شرایط آن دوره نسبت به داماش بسیار بهتر بود! آن زمان شاید بالای 20 تا 25 بازیکن بسیار خوب، خروجی تیم های پایه شدند اما متاسفانه در داماش نه تنها بازپروری نشدند، بلکه بسیاری از این بازیکنان دانه دانه از رده خارج شدند. به عنوان نمونه مهرگان گلبرگ، حسین گوهری یا بسیاری دیگر که نمی خواهم اسم ببرم…شاید خیلی ها از این حرف من خوششان نیاید ولی همین بازیکنان خیلی راحت می توانستند بهتر از خیلی از بازیکنان تاکسی برگشته ای که وارد این شهر شدند برای تیم شهرشان بازی کنند. بهنام لایقی فر حاصل زحمات همین مربیان پایه مثل آقایان احمدی صفت، رضا بهشتی و ویشگاهی و… بوده است اما ببینید شرایط به چه شکل پیش رفت که فقط در شرایط اضطرار در نهایت مجبور به استفاده از بهنام لایقی فر شدند. همین مهرگان گلبرگ در کنار صادقیانی که الان در پرسپولیس است فیکس تیم ملی نوجوانان ایران بازی می کرد اما این بچه ها را می آوردند پشت دروازه تیم روپایی می زدند!

 

متاسفانه در سال های اخیر هم بازیکنان زیادی نابود شدند و هم بسیاری از مربیان تیم های پایه. چطور است که در انزلی وقتی آقای ایراندوست سرمربی می شود آقای قدیربحری را به کنار تیم بزرگسالان می آورند، یعنی در طی این سال ها هیچ مربی در استان نبوده است که به کنار بزرگسالان بیاید و اگر آمده است آن بلاها را سرش آورده اند؟
من حتی اینطور شنیده ام که اگر تیم های پایه ای برای داماش تشکیل شده است به خاطر الزامی است که از سوی فدراسیون فوتبال برای باشگاه ها ایجاد شده است. حتی آن زمان که داماش خیلی پول داشت میگفتند که مدیران اعتقاد دارند چند سال بخواهیم وقت بگذاریم تا بازیکن بسازیم؟!

 

سعید متقی طلب

 

varesh-sport.com: فصل گذشته امید داماش لیگ را بد شروع کرد و این در حالی بود که قبل تر جوانان داماش قهرمان لیگ یک شده بود و تعدادی از بازیکنان خوب امیدها هم باقی مانده بودند. دلیل نتایج ضعیف اوایل فصل چه بود؟

یکی از دلایل این مسئله دیر شروع کردن تمرینات تیم بود. اواخر مرداد به ما اعلام کردند که کار را شروع کنیم و اواخر شهریور هم قرار بود مسابقات آغاز شود. در فاصله ای دو هفته ای شروع به تست گرفتن کردیم و از طرفی هم به غیر از چند بازیکن خوب از فصل گذشته بازیکنان مناسبی برای تیم باقی نمانده بودند.

ما در خط دفاع مشکل داشتیم و در خصوص مهیار نوری هم به نظر من او در پست هافبک دفاعی عملکرد بهتری دارد و یکی دیگر از دلایل شروع بد ما هم فکر می کنم میلاد پورقلی بود! فاصله دروازه بان دوم و سوم تیم ما با دروازه بان اول تیم یعنی پورقلی خیلی زیاد بود و میلاد در همان دوره هم در تیم بزرگسالان تمرین می کرد و هم در تیم امید و اینطور شد که در همان شروع مسابقات دچار آسیب دیدگی شد.

در بازی با ملوان که ما در رشت سه گل دریافت کردیم، اصلا اختلاف بازی مان به این شکل نبود و حتی فکر می کنم خود قدیربحری هم در وجدانش همین فکر را دارد. اگر فیلم بازی را بازنگری کنید می بینید که در نیمه اول اصلا ملوان یک موقعیت هم نداشت اما اشتباهات میلاد و خط دفاع باعث شد چنین نتیجه ای رقم بخورد و در ادامه مسابقات که نتایج خوبی هم گرفتیم باز هم همین میلاد پورقلی و بچه های دیگر بودند که آن نتایج خوب را رقم زدند.

پیش از بازی نساجی که با شش گل این تیم را در هفته ششم لیگ شکست دادیم و شروع نتیجه گرفتنمان بود، به بچه ها گفتم که من به آخر خط رسیده ام و اگر این بازی هم نتیجه نگرفتیم کنار می روم. فکر می کنم همین مسئله انگیزه بچه ها را بیشتر کرد و توانستیم نساجی را با آن نتیجه شکست دهیم.

 

از آقای علیزاده به عنوان دبیر تیم های پایه تشکر می کنم که زحمات زیادی را با وجود کمبودهایی که باشگاه داشت برای تیم متحمل شدند اما شما زمین کارگران را دیده اید؟ به قول فیروز کریمی پای بز در آنجا پیچ می خورد. بعد از چند هفته از شروع مسابقات به شخصه رفتم سراغ آقای عاطفی و همینطور آقای ناظمی که در شهرداری سمت داشتند و خواهش کردم که هفته ای دو جلسه زمین پارک شهر را به ما بدهند و به نظرم یکی دیگر از دلایل خوب نتیجه گرفتنمان در ادامه فصل همین خوب تمرین کردن ما بود. پس از آن بود که تراکتور را بردیم ، ملوان و سپاهان را در زمینشان شکست دادیم و فولاد و…را در اینجا تا جایی که بعد از بازی با فولاد با یک امتیاز اختلاف نسبت به سپاسی به رده دوم جدول رسیدیم. یادم است بعد از بازی بزرگسالان داماش و ملوان در رشت که منجر به شکست داماش شده بود بچه ها عزمشان را کاملا جزم کرده بودند تا ملوان را شکست دهند و خوشبختانه این اتفاق افتاد، آن هم در شرایطی که تعدادی از تماشاگرانشان آمدند و شروع به فحاشی های بسیاری بدی کردند. در بازی با سپاهان هم میدانم که شما در جریان هستید با چه مشقتی به اصفهان رفتیم؛ تا ساعت 12 نیمه شب قبل از بازی خبر نداشتیم که به اصفهان می رویم و یک ساعت و ربع قبل از بازی به مقر برگزاری مسابقه رسیدیم… بچه ها آنقدر خسته بودن که به محض اینکه به خوابگاه رسیدیم تا دراز کشیدند خوابشان برد و یک ربع از دنیا بی خبر بودند تا اینکه آنها را بیدار کردم و گفتم آبی به سرو صورت بزنند که ساعت دو باید بازی کنیم… ما آن بازی را با چنین شرایطی بردیم! بعد از بازی به خاطر اینکه یک دستت درد نکنه ای به بچه ها گفته باشیم زنگ زدیم به باشگاه و درخواست کردیم که یک 500 هزار تومانی بفرستند اما متاسفانه این پول از رشت جور نشد و همانجا توانستیم پولی را تهیه کنیم و برای بچه ها تعدادی گز بگیریم که دلشان خوش شود!

 

بعد از بازی با تراکتورسازی و در آخرین بازی نیم فصل و در اوج بازی هایمان باید با سپاسی در شیراز بازی می کردیم که متاسفانه تیم را به دلایل مالی به شیراز نفرستادند! این شد که بچه ها هم سرخورده گفتند ما دیگر تمرین نمی کنیم که من از آنها خواهش کردم و گفتم اگر من بعد شما را نفرستادند هرچه خواستید به من بگویید (!) در حالی که این حرف من اصلا سابقه نداشته و در هیچ تیمی با بازیکنی به این لحن حرف نزدم و به اصطلاح میر بازیکنان دیگر هم که بوده باشد با او قاطعانه رفتار کردم. همین رضا اعتمادی که خیلی خوشحال شدم که دیدم امسال در ملوان بازی می کند را من به خاطر اینکه خارج از ضوابط کار من داشت عمل می کرد از زمین بیرونش کردم. دوست دارم که این مسئله را هم حتما قید کنید که قبل از بازی با نفت اهواز آقای علیزاده با من تماس گرفتند و گفتند که باشگاه تصمیم ندارد که تیم را به اهواز بفرستد. اگر این بازی را نمی رفتیم تیم از گردونه مسابقات خارج می شد اما با تماسی که با آقای حسن صالح که شما هم ایشان را می شناسید داشتم، ایشان لطف کردند شرایط را برای اعزام تیم مهیا کردند؛

 

باور کنید من خودم آب معدنی می خریدم و میگذاشتم در صندوق عقب ماشینم و برای بازیکنان می بردم. این ها را چه کسی می داند؟آقایان باشگاه آیا خبر این را داشتند که با چه مشقتی تمرین می کردیم؟

دوست دارم با سید سادات معصومی که گل دوم بازی با فولاد را هم در اوج بازی هایمان به ثمر رساند صحبت کنید… شرایط این بازیکن را میدیدم اشک در چشمان جمع می شد. این بچه هر روز از ضیابر تا صومعه سرا یکی دو کیلومتر را پیاده می آمد. این فوتبال تمام می شود می رود اما چطور باید پاسخ چنین بچه هایی را داد؟ روز بازی با نساجی که برف سنگینی هم آمده بود ایشان از خانه خودشان تا خود صومعه سرا به خاطر حرف من پیاده آمد، اما من به او به غیر از اینکه یک قلم بند و لباس اضافه ای داده باشم، چه داده ام؟ به من گفت آقا سعید، خانه مان دارد میریزد و اگر بیایم به مشکل می خورم اما من به او احتیاج داشتم و گفتم باید بیایی! آمد و تا نیمه راه رفتیم و به خاطر برف سنگین بازی لغو شد و برگشتیم. بچه رفت صومعه سرا دید سقف خانه شان ریخته است! یکی دو روز نیامد و وقتی آمد دیدم اشک در چشم هایش جمع شده است، گفتم چی شده؟ گفت: آقا سعید من به شما گفتم به خاطر شما می آیم ولی وقتی برگشتم دیدم که مادرم خانه تنهاست و سقف خانه مان ریخته است و حالا باید یک جوری سقف را درست کنم… من هم که کاری از دستم بر نمی آمد و فقط توانستم دلداری اش بدهم.

 

varesh-sport.com: ما در استان مربیان بزرگ و مستعدی را داشته ایم اما به نظر شما چرا برخی از افراد که شما اسمشان را هم در بخشی از صحبت هایتان آوردید، همیشه تحت عناوین و سمت های مختلف در باشگاه داماش حضور داشته اند؟

شاید امثال بنده در فوتبال گیلان به نسبت افرادی مثل آقای جهانپور و… وزنی نداشته باشیم ولی می توانم این را بگویم که قطعا مربیان بزرگی را در شهر و استان داریم. ببینید خود این افراد مقصر نیستند و خوب هر کسی دوست دارد که کار کند… در واقع اعتقاد من این است که خود اشخاص مسئول دنبال آدم های بزرگی نیستند! آن آدم هایی که چنین افرادی را به کار می گمارند و تصمیماتی این چنینی دارند آنها خودشان فکر بزرگ ندارند. چرا بعد از این همه سال خروجی اش این می شود که می آیند و بر روی سکو شعارهایی را میدهند؟ ببینید در طی این سال ها چه افرادی در تیم های ما مدیر پایه بوده اند؟ در تیم پاس و دوره ای مجید جلالی را مدیر تیم های پایه کردند و در تیم های ما…
شاید این افراد در جایگاه های دیگر بتوانند بسیار موفق و موثر باشند اما می خواهم بگویم که در تیم های ما برخی افراد فقط برای نقل مکان پستی و اینکه فقط باشند پست گرفته اند.

 

varesh-sport.com: و به عنوان سوال آخر، تعدادی از بازیکنان پایه به تیم بزرگسالان امسال داماش آمده اند. این مسئله را چطور می بینید؟

خب البته باز شرایط به شکلی پیش رفت تا این بازیکنان آمدند و در تیم بزرگسالان حضور پیدا کردند. اینکه بعد از آمدن پول شرایط به چه شکل پیش برود مشخص نیست و شاید باز هم باید برخی از آن ها بروند و مثل دوران فیروز کریمی پشت دروازه روپایی بزنند! البته برای حضور این بازیکنان در لیگ یک کشور، یک مقدار باید با طمانینه رفتار شود و آرام آرام باید به آنها بازی داده شود. مطمئنا این بازیکنان می توانند آینده ساز داماش باشند و در کنار بازیکنان با تجربه حضور خوبی را داشته باشند.

 

مصاحبه: مهرداد ثابت – مازیار اصغرزاده

منبع: www.varesh-sport.com

وارش اسپرت -تارنمای هواداران داماش گیلان