وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان: علی نظرمحمدی هم از داماش رفت؛ خیلی ساده، به سادگی حقیقت… به تلخی دیگر حقیقت ها! در شب های بی پایان داماش، "علی نظر" برایمان ستاره بود که در برابر هجوم بی رحمانه ی تاریکی ایستاد و درخشید. درست در زمانی که پلک ها بس سنگین و سحرگاه شدیدا دور شده بود. به سنگینی یک خواب عمیق، به دوری یک ساحل آرام؛ او ماند و شروع کرد به بافتن جامه ای سپید بر پایان شبانگاه داماش…

 

علی نظرمحمدی هم از داماش رفت تا تنها چهره ای خسته، خطی بر پیشانی و زخمی بر دل داشته باشد به یادگار از این عشق. عشقی که اگر امروز زنده است، مرهون همت مردانی است که خالصانه ماندند و زیر تازیانه ی آفتاب مرداد ماه، عرق ریختند تا "امید" شهر باران سرپا بماند "بی امیرش" در زمان "نا امیری"! اما سرانجام نامردی ها و نامرادی ها فرصت نداد. نه… روزگار بی مروت تر از آن است که این چیزها را درک کند.

 

از مدتی پیش امیر عابدینی شروع کرد به بازی با خودش! گاه از خودش می برد و گاه از خودش می باخت. گاهی هم محض تفریح استعفا می داد، گاه رد می کرد و گاه می پذیرفت! گاهی اوقات نیز نام پستش را عوض می کرد… مدیر سابقا محبوب و قاطع، روزهاست که عوض شده است. شاید آن روز که علی نظرمحمدی در اوج تنهایی، شخصا شلنگ آب را برداشت و چمن خشک زمین را قابل تمرین می کرد، مدیرعامل پیشین در اتاقش نشسته بود و چشم دوخته به صندلی مورد علاقه اش! مصاحبه می کرد و همه را به باد انتقاد می گرفت.

 

فدراسیون، تیم ملی، پست دلخواه، بحران کم آبی و…مثل همه ی کارشناسان کاربلد در کلیه ی امور! حال چه اهمیت داشت اگر از آن سوی رشته کوه البرز، "علی نظر" بیاید و از داماش بگوید و کمک بخواهد؟! او که از مدیرعاملی استعفا داده و خود استعفایش را پذیرفته! دیگر مسئولیتی ندارد و هیچ مسئولیتی را نیز به گردن نمی گیرد. تنها یکسری (!) اختیارات دارد نظیر تحمیل بازیکن و حکم دادن و اعلام انصراف از مسابقات و اخراج و انتصاب کادرفنی!!

 

مدیر محبوب پیشین تبدیل شد به کسی که از کوچکترین کمک ها در راه نجات داماش دریغ می کند، چون مستعفی است! کسی که بازیکن سفارشی می فرستد و می خواهد که تحمیل کند، چون هنوز هست! کسی که حکم می دهد و اخراج می کند، چون می بیند تنها حامی راستین داماش نگران و دلخور از سو مدیریت های وی به مسئولین گلایه می کند! کسی که خوب می داند چطور بازی کند و چطور بازی دهد. چطور جدا شود و چطور جدا کند. حقا که او از جنس همین فوتبال است! استاد جهانپور، افتخاری، هرندی، طباطبایی، ناظمی، نظرمحمدی، چاوشی، مهدوی و… اینان سرمایه های فوتبال استانند، اما افسوس…امان از این بازی ها…

 

علی نظرمحمدی هم از داماش رفت…غریبانه… همه ی حرف ها را در دل ریخت و رفت؛ فریادش این بار از جنس سکوت است اما نگاهش خوب فریاد می زند. اما می خواهیم به او بگوییم تا بداند، هرچند می داند… ما هواداران داماش نمک نشناس نیستیم، ما فراموش نمی کنیم که در نهایت نا امیدی، بارقه های امید را زنده کردی. یادمان نمی رود که اگر پیگیری ها و صحبت های تو نبود، داماشی باقی نمی ماند. مرام و تعصب تو و دیگر اعضای کادرفنی مثال زدنی است.

می دانیم که روزی برمی گردی با توان، قدرت و صلابت بیشتر و آن روز در کنار دیگر بزرگان فوتبال گیلان پرچم را دوباره می بری آن بالاها. تو به ما آموختی می شود مردانه ماند، می شود مردانه رفت…

 

نگارنده:حسام قربانی

منبع: www.varesh-sport.com

وارش اسپرت-تارنمای هواداران داماش گیلان