داماش گیلان در آستانه خلق یک ناکامی بزرگ دیگر در ادامه ناکامی های سالیان اخیرش بود. اما این با، ورق برگشت. لاجوردی پوشان شهر رشت به مرحله نهایی لیگ دو صعود کرد تا برای بازگشت سریع به لیگ یک تلاش کند. از نظر فوتبالی، چنین اتفاقی برای داماش اتفاق بزرگی نیست. اما مجموعه اتفاقات به گونه ای رخ داد که شاید تا سال ها از یاد هواداران این تیم پاک نشود…

از همان ابتدا، همه چیز به ضرر داماش آغاز شد. شهرداری بندرعباس در همان دومین دقیقه بازی همزمان بازی، دروازه شهرداری ماهشهر را باز کرد. نتیجه ای که بندرعباس و ماهشهر را به مرحله بعد می فرستاد و اگر داماش دست نمی جنباند، قطعا ناکام بزرگ مرحله نخست لیگ دو نام می گرفت.
در ادامه مسابقه داماشی ها بیکار ننشستند و ابتدا در دقیقه ۱۵ این حامد اکبری پور بود که قفل دروازه جویبار را باز کرد تا امید به اردوی داماشی ها برگردد و سپس امین متوسل زاده در دقیقه ۴۲ گل دوم را به ثمر رساند، تا داماش نیمه اول را با دو گل برتری به رختکن برود، اما خوب این برتری با توجه به نتیجه بازی بندرعباس و ماهشهر کافی نبود. با این نتیجه، داماش علی رغم برابری تفاضل گل با شهرداری ماهشهر به خاطر گل زده کمتر از صعود باز می ماند! اگر شهید کریمی جویبار بازی دو هفته قبلش با ماهشهر را به خاطر یک پنالتی، نیمه کاره رها نمی کرد، آن بازی ۳-۲ می شد و داماش با هر بردی، تفاضل بهتری نسبت به ماهشهر داشت و نیاز به زدن گل بیشتر نداشت. اصلا شاید هم پنالتی ماهشهر در آن بازی از دست می رفت و سرنوشت صعود داماش بسیار آسان تر رقم می خورد. اما گویا قرار بود داماش یک آزمون سخت را پشت سر بگذارد.
داماش نیمه دوم را نیز طوفانی آغاز کرد و پس از چند حمله پیاپی، سرانجام در دقیقه ۶۶ مزد زحماتش را گرفت و شروین بزرگ تعویضی، شاید یکی از با اهمیت ترین و شاید هم مهم ترین گل دوران فوتبالی اش را به ثمر رساند. او که در طول فصل به ثمر رساندن دو گل عملکرد نسبتا موفقی را با توجه به پستش یعنی مهاجم نداشت، به یکباره در جایی که انتظار نمی رفت، به کمک داماش آمد و این اشک شوق است که برچشمان شروین و هواداران داماش حلقه می زند… حال با این برتری سه گله، این داماش بود که به همراه شهرداری بندرعباس که با یک گل از ماهشهر پیش بود، به مرحله بعد صعود می کردند و ماهشهر از صعود باز می ماند…
در حالی که سکوهای شادمان داماشی ها، در انتظار آن بودند تا بازی هر چه زودتر به پایان برسد و جشن صعود را برپا کنند، در دقیقه ۸۱ برخلاف جریان بازی، جویباری ها به گل رسیدند و به یک باره دنیای داماشی ها بر سرشان خراب شد! جویبار یک بار در بازی رفت در دقیقه ۹۴ با یک پنالتی، سه امتیاز حساس را در واپسین ثانیه ها از داماش گرفت و یک بار نیز بازی با ماهشهر را نیمه تمام رها کرد و کار صعود داماش را سخت کرد و حال با این گل دقایق پایانی بازی، گویا می خواست که سومین ضربه مهلک را بر پیکر داماش بزند. این گل بی موقع باز هم معادلات صعود را به حالت اولش برگرداند و حال دوباره این شهرداری بندرعباس و ماهشهر بودند که به مرحله بعد می رفتند و دوباره ناکامی برای داماش. تو گویی ناکامی با سرنوشت داماش و داماشی پیوند خورده است. گویا داماش هیچ وقت نمی تواند در جایی که باید نتیجه بگیرد، موفق باشد و گویا بازی با جویبار قرار بود فصل جدیدی را در ناکامی های چند سال اخیر داماش رقم بزند.
داماش دوباره سراپا حمله شد، موقعیت ها یکی پس از دیگری به شکل عجیبی از دست می رفت؛ سکوهای عضدی که برای تنها ثانیه ای سکوتی مرگ بار داشت، از شدت تشویق و تب و تاب به مرز انفجار رسیده بود…آخر تجربه یک فاجعه دیگر برای آنها غیرممکن بود. دیگر چه کسی تحمل اشک و آه پس از بازی را داشت؟! دیگر چه کسی تحمل تمسخر و نیش و کنایه دوست و دشمن را داشت؟!
در میان تمام این تب و تاب سکوها و موقعیت های هدر رفته داماش، به یکباره غریو شادی از سکوها برخاست! اشتباه نکنید داماش گل نزده بود، این شهرداری ماهشهر بود که در دقیقه ۸۸ موفق شد، گل تساوی را به شهرداری بندرعباس بزند و هواداران با شنیدن این خبر سر از پا نمی شناختند. به یکباره معادلات صعود بهم ریخت… حال با این تساوی داماش و ماهشهر بودند که به مرحله بعد می رفتند و شهرداری بندرعباس از صعود باز می ماند.
با این حال داماش همچنان نیاز به گل داشت. چون هر لحظه امکان داشت نتیجه بازی همزمان با توجه به شش دقیقه وقت اضافه عوض شود و بندرعباس گل برتری را بزند. پنج دقیقه وقت اضافه هم برای داماش ثمری نداشت و بازی با همان نتیجه ۳-۱ به اتمام رسید. بازیکنان داماش از نتیجه همزمان خبر نداشتند و نای راه رفتن نداشتند. منفرد دوست مدافع جوان داماشی ها، پس از پایان بازی از فرط ناراحتی بر روی زمین نشست و سر در گریبانش گرفت. شاید بازیکنان منتظر واکنش تندی از سوی هواداران بودند، اما هواداران سعی داشتند به بازیکنان بفهمانند که بازی همزمان مساوی است و داماش در آستانه صعود است.
دقایق پایانی بازی ها در عضدی، همواره شاهد خروج تماشاگرانی بود که نمی خواستند در همهمه و شلوغی پس از پایان مسابقه راه خروج را طی کنند اما این بار حتی با سوت پایان نیز همه بر جایشان میخکوب شده بودند! اضطراب در سکوها موج میزد و هواداران به دعا متوسل شده بودند… “یا امام رضا” ، “یا امام رضا” ،… 90 ثانیه پایانی دیدار خلیج فارس به مثابه 90 ساعت گذشت … و تمام شد! پا فریاد شادی یکی از داماشی های میانه میدان، این فریاد شادی هواداران داماش بود که گوش آسمان را کر کرد و جشنی بود که آغاز شد…
در مجموع در ۹۰ دقیقه، سه بار معادلات صعود دستخوش تغییر شد و هر کدام از سه تیم داماش، شهرداری بندرعباس و ماهشهر در دقایقی از بازی، صعودکننده یا حذف شده بودند و در نهایت داماش گیلان و شهرداری ماهشهر بودند که موفق به صعود شدند و شهرداری بندرعباس ناکام ماند. داماش که ممکن بود به خاطر تفاضل گل کمتر نسبت به شهرداری ماهشهر، از صعود بماند در نهایت به خاطر تفاضل گل بهتر نسبت به شهرداری بندرعباس، صعود کرد. بدون شک این بازی و اتفاقات پس از آن یکی از احساسی ترین، پر تب و تاب ترین و به یاد ماندنی ترین لحظات فوتبالی چند سال اخیر داماش بود. از آن روزهای فوتبالی که تا آخرین صدم ثانیه، استرس و نگرانی وجود دارد که یا تبدیل به جشن و شادی می شود یا غم گسترده.
شاید همه چیز می توانست مثل بوندسلیگای ۲۰۰۱-۲۰۰۰ شود که هواداران شالکه به خیال اینکه برای نخستین بار قهرمان بوندسلیگا شده بودند، وارد زمین شدند و به شادی پرداختند اما به یکباره بایرن در بازی همزمان در ثانیه های پایانی گلزنی کرد و قهرمان شد و پس از آن هواداران خوشحال شالکه به مرز جنون رسیدند؛ شاید می توانست مشابه با قهرمانی ثانیه آخر منچسترسیتی در لیگ برتر انگلیس و ناکامی یونایتد، در حالی که سر الکس فرگوسن و یارانش در انتظار بودند که جام قهرمانی را بالای سر ببرند، به یکباره در بازی همزمان آگوئرو آن گل معروفش را در ثانیه های پایانی به ثمر رساند تا سیتی پس از چند دهه به دراماتیک ترین شکل ممکن قهرمان شود و دست تیم همشهری از جام کوتاه بماند و فرگی و یارانش با ناراحتی و بدون جام استادیوم لایت را ترک کنند… اما چهارشنبه با استرس عجین شده با رشتی های فوتبال، همانطوری رقم خورد که داماشی ها انتظارش را داشتند…
البته که از لحاظ دستاورد فوتبالی، نمی توان صعود داماش را با این موارد مقایسه کرد، اما به لحاظ اوج هیجان و استرس تا ثانیه آخر، قطعا دست کمی از این موارد نداشت.
داماش گیلان نیمه راه را با موفقیت پیمود و نصف مهم تر باقی مانده است. پس از پایان فصل و مشخص شدن تیم های صعود کننده می توان قضاوت کرد که آیا این صرفا یک جرقه موقت از موفقیت برای داماش بود و قرار است داماش همچنان در ناکامی های پیاپی به تدریج فراموش شود، یا اینکه این گذر از ناکامی تبدیل به نقطه عطفی خواهد شد تا داماش فراموش شده به تمام اهدافش برسد و پله پله به سطوح بالاتر فوتبال بیاید و دوباره حضورش را به سطح اول فوتبال کشور تحمیل کند.
شاید این سرآغازی باشد برای یک بازگشت بزرگ؛ باید منتظر ماند و دید. اما آنچه که مسلم است، این داماش، قرار نیست به این راحتی ها بمیرد. داماش زنده می ماند، درست مثل شعاری که هواداران داماش پس از سقوط دردناک دوم و اینبار به لیگ دو، با آن پی سرانجامی برای تیم غریب شان بودند، داماش همیشه زنده است…

نگارنده: علی رهبر
منبع: www.Varesh-Sport.com
وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان